جمعه ۰۹ شهریور ۰۳ | ۱۱:۳۶ ۶ بازديد
سه مرد دیوانه وار شروع به کار کردند. آنها نوارهای سقف کابین را پاره کردند و با تب شروع کردند به خراشیدن و بیرون راندن دشمنی که اصرار داشت پیشروی می کرد. با این حال، هواپیما یک هواپیما بزرگ بود، و شمعدان به محض اینکه آنها یک قسمت از هواپیما را پاک کردند، قسمت دیگر حتی ضخیمتر از قسمت اول پوشانده شد. خود کابین شروع به حمله کرد.
قسمت پایینی آن از قبل مانند فلز می درخشید و اندکی بعد فیلم نقره ای شروع به پوشاندن شیشه پنجره ها کرد. نیتا شروع به ترسیدن کرد. بخشهایی از سقف کنده شده بود تا سه مرد – دیویس، جرود و مهندس – ابزاری برای مبارزه با وحشت خزنده فراهم کنند. وقتی لجن به پشت بام رسید و شروع به ریختن دهانه در آنجا کرد، کل کابین تبدیل به مخزن وحشتناک و خفه هشت پا کننده ای از چیزهای وحشتناک می شد.
اولین به آرامی صحبت می کرد، هرچند با چهره ای سفید. “اگر موتورها را روشن کنید، باد ناشی از ملخ ها ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است ژله را از کابین دور کند.” مهندس به سمت یکی از ملخ ها پرید و وزن خود را روی آن تاب داد.
موتور به آرامی چرخید و سپس سرفه کرد. یک بهشت ناامید کننده ۷ نشان دوم موتور با غرش شروع به کار کرد. سطح لجنی که انفجار باد روی آن می کوبید می لرزید و سپس با اکراه شروع به عقب نشینی می کرد. موتور دوم شروع به فعالیت دمیدن کرد. تمام هواپیما از تلاش موتورهای قدرتمند برای به جلو کشیدن آن شروع به لرزیدن و لرزیدن کرد، اما ژله ای که در آن گرفته شده بود.
همچنان آن را محکم نگه داشته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. سه مرد تلاش خود را مضاعف کردند و اکنون نتایج ضعیفی نشان داده شد. تهدید نقره ای که به دلیل ارتعاشاتی که می کوشید آن را از بین عکس ببرد، با سرعت کمتری پیشرفت کرد. در عرض نیم ساعت سطح بالایی هواپیما تقریباً آزاد شد. تقریباً یک دیوار جامد از ترسناک نقره ای وجود داشت که قسمت زیرین آن را به اقیانوس ژله ای زیرین متصل می کرد.
دیویس به سمت پنجره کابین آمد و عرق پیشانی خود را پاک کرد. او بالای سر غرش موتورها فریاد زد: «فقط یک فرصت وجود دارد». “من باید نارنجک های دستی را درست جلوتر از ما به داخل دریا پرتاب کنم. آنها ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق عاشقانه , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است راهی را برای ما باز کنند تا بلند شویم.
نیتا بیصدا شروع به رد کردن موشکهای کوچک اما مرگبار کرد. صورتش کاملاً رنگ پریده بود، اما با روحیه به حالت اضطراری میرسید. صدای انفجاری در پنجاه یاردی به گوش رسید. سی یاردی دیگر. یک سوم اما بیست یارد دورتر، و هواپیما به سمت بالا رفت و از ضربه مغزی پرید. انفجار هوا تقریباً سه مرد را از بال به داخل توده حیوانات منتظر منفجر کرد. حجم عظیمی از اسپم بدبو روی هواپیما ریخته شد و با سرعت آن بخش بزرگی از تهدید نقره ای را که هنوز به آن چسبیده بود از بین برد. ملخ ها به سمت هواپیما کشیده شدند و ناگهان به سمت جلو از مسیر باریک آب آزاد که توسط سه انفجار پاک شده بود به سمت جلو حرکت کرد. هر سه مرد در هواپیما چسبیده بودند و هیچ کس در کنترل نبود، اما نیتا با شجاعت چوب شادی را گرفت و همانطور که انتهای آب آزاد به سرعت نزدیک می شد، آن را با یک دعا به سمت عقب تکان داد.
قسمت پایینی آن از قبل مانند فلز می درخشید و اندکی بعد فیلم نقره ای شروع به پوشاندن شیشه پنجره ها کرد. نیتا شروع به ترسیدن کرد. بخشهایی از سقف کنده شده بود تا سه مرد – دیویس، جرود و مهندس – ابزاری برای مبارزه با وحشت خزنده فراهم کنند. وقتی لجن به پشت بام رسید و شروع به ریختن دهانه در آنجا کرد، کل کابین تبدیل به مخزن وحشتناک و خفه هشت پا کننده ای از چیزهای وحشتناک می شد.
اولین به آرامی صحبت می کرد، هرچند با چهره ای سفید. “اگر موتورها را روشن کنید، باد ناشی از ملخ ها ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است ژله را از کابین دور کند.” مهندس به سمت یکی از ملخ ها پرید و وزن خود را روی آن تاب داد.
موتور به آرامی چرخید و سپس سرفه کرد. یک بهشت ناامید کننده ۷ نشان دوم موتور با غرش شروع به کار کرد. سطح لجنی که انفجار باد روی آن می کوبید می لرزید و سپس با اکراه شروع به عقب نشینی می کرد. موتور دوم شروع به فعالیت دمیدن کرد. تمام هواپیما از تلاش موتورهای قدرتمند برای به جلو کشیدن آن شروع به لرزیدن و لرزیدن کرد، اما ژله ای که در آن گرفته شده بود.
همچنان آن را محکم نگه داشته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. سه مرد تلاش خود را مضاعف کردند و اکنون نتایج ضعیفی نشان داده شد. تهدید نقره ای که به دلیل ارتعاشاتی که می کوشید آن را از بین عکس ببرد، با سرعت کمتری پیشرفت کرد. در عرض نیم ساعت سطح بالایی هواپیما تقریباً آزاد شد. تقریباً یک دیوار جامد از ترسناک نقره ای وجود داشت که قسمت زیرین آن را به اقیانوس ژله ای زیرین متصل می کرد.
دیویس به سمت پنجره کابین آمد و عرق پیشانی خود را پاک کرد. او بالای سر غرش موتورها فریاد زد: «فقط یک فرصت وجود دارد». “من باید نارنجک های دستی را درست جلوتر از ما به داخل دریا پرتاب کنم. آنها ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق عاشقانه , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است راهی را برای ما باز کنند تا بلند شویم.
نیتا بیصدا شروع به رد کردن موشکهای کوچک اما مرگبار کرد. صورتش کاملاً رنگ پریده بود، اما با روحیه به حالت اضطراری میرسید. صدای انفجاری در پنجاه یاردی به گوش رسید. سی یاردی دیگر. یک سوم اما بیست یارد دورتر، و هواپیما به سمت بالا رفت و از ضربه مغزی پرید. انفجار هوا تقریباً سه مرد را از بال به داخل توده حیوانات منتظر منفجر کرد. حجم عظیمی از اسپم بدبو روی هواپیما ریخته شد و با سرعت آن بخش بزرگی از تهدید نقره ای را که هنوز به آن چسبیده بود از بین برد. ملخ ها به سمت هواپیما کشیده شدند و ناگهان به سمت جلو از مسیر باریک آب آزاد که توسط سه انفجار پاک شده بود به سمت جلو حرکت کرد. هر سه مرد در هواپیما چسبیده بودند و هیچ کس در کنترل نبود، اما نیتا با شجاعت چوب شادی را گرفت و همانطور که انتهای آب آزاد به سرعت نزدیک می شد، آن را با یک دعا به سمت عقب تکان داد.