فال قهوه عقرب

فال پاسور

فال قهوه عقرب

۴ بازديد
که شوهرش صدای گریه ها را شنیده و دوباره به سمت در آمده فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. اما همه چیز بیهوده بود، زیرا زن، با اینکه به او نگاه کرد، دیگر او را نمی شناخت. به شبحی عقرب از مغز خودش زنگ می زد، در همین حین بالا و پایین می رفت و صدایش بالاتر و بالاتر می رفت.

او به این طرف و آن طرف می پیچید و هلن که از خشونت او ترسیده بود، سعی کرد او را مهار کند، اما طوری که انگار یک کودک بود پرت شد. زن با عجله به راه افتاد، کورکورانه در مورد او دست کشید و همچنان گریه عروس می کرد: «دیوید! به من بگو دیوید کجفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است!» سپس همانطور که دیوید و هلن ایستاده بودند و او را در بدبختی درمانده تماشا می کردند، حال و هوای هذیانی او تغییر کرد.

و او دستانش را روی سینه اش گرفت و لرزید و با خود ناله کرد: “سرد فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی عصا , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، آه، سرد فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است!” پس از آن او به گریه دیوانه وار منفجر شد، که او را خفه کرد و تمام بدنش را تکان داد.

و دوباره در خنده های وحشی. و سپس آخر از همه ایستاد و برگشت و با تمام صورتش به تصویری از ترس طاقت‌فرسا به جلو خیره شد. او یکی پس از دیگری فریادهای وحشیانه کشید و تلوتلو خورد و سرانجام عشقی روی زمین فرو رفت. “اوه، او فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.

او فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم خرس است!” گریه کرد، صدایش در لرزه فرو رفت. “اوه، از من بگذر، – چرا باید من را بزنی؟ خدایا، رحم کن – رحم کن!» گریه های او دوباره به فریاد تبدیل شد که خون هلن را سرد کرد. او با وحشت به شوهرش نگاه کرد و دید که صورتش سفید فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.

در این بین زن بدبخت خود را به سجده روی زمین انداخته بود و در آنجا دراز کشیده بود و می پیچید. اما باز هم فقط برای یک یا دو دقیقه بود. او یک بار دیگر تلوتلو خورد و کورکورانه در اتاق هجوم آورد و گریه کرد: «نمی توانم تحمل کنم، نمی توانم تحمل کنم! اوه، من چه کار کردم؟» سپس ناگهان در حالی که او دستانش را با التماس بالا انداخت و کورکورانه به سمت آن حرکت کرد، به جلو خم شد و افتاد و سرش را به گوشه میز کوبید. هلن با فریاد هشدار به جلو حرکت کرد، اما قبل از اینکه نیم دوجین قدم بردارد.

زن یک بار دیگر خود را روی پاهایش بلند کرده بود و به او خیره شده بود، از خونی که از بریدگی پیشانی‌اش می‌ریخت. لباسش تا نیمه از او پاره شده بود و موهای درهم تنیده اش از روی شانه هایش جاری می شد. او منظره هولناکی بود، زیرا با هذیان از وحشت، یک بار دیگر شروع به عجله به این طرف و آن طرف در اتاق کرد. دو نفری که او را تماشا می‌کردند برای کمک به او ناتوان بودند و فقط می‌توانستند در وحشت از همه چیز بنوشند و بلرزند، زیرا هر دقیقه موجود بیچاره عصبانی‌تر و مستأصل‌تر می‌شد.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.